پکی سنگین بر سیگاروحضور تو که در عمق ریه هایمهی کم و زیاد می شودخانه ام بوی گند دهانم را گرفتهو چشمانم چروکیده و زشتساعت هاست خیره مانده بر دیواربه خود که آمدم موریانه تمام شعرهایم را خورده بودوازمن تنهاتنهاییم مانده بودخشکیده بر دیوار