::KORNAMEH::

کور شدیم از بس خواندیم و لال شدیم از بس اثر نکرد ( کورنامه )

::KORNAMEH::

کور شدیم از بس خواندیم و لال شدیم از بس اثر نکرد ( کورنامه )

کارنامه بی کارنامه

خدا را چه دیدی

شاید با آفتاب امروز ما هم شاعر شده باشیم

فکرکن...

اصلا اینطوری خیلی هم بهتر است

لباس شاعری به چه کار ما می آید آقا / خانم

دفترچه قسط هایم آن قدر زیاد شده که اگر پشت هر صفحه یک شعر بنویسم از نیما و یوشیج و نیما یوشیج یک سرو گردن سر تر باشم

پدر شعر قسط فارسی

فکر کن...

کمی مرگ کم دارم و یک عینک ته استکانی با فریم قهوه ای سوخته ی سوخته ی سوختی و سوختم و سوخت

سوخت!

حرف سیاسی زدم انگار!

شاید کف دستهایم احساس خارش می کند یا شکمم زیادی سیر شده یا از زندگی سیر شده ام یا از تو سیر شده ام یا اصلا شاید «سیر» شده ام

سیر هم فواید زیادی دارد

 از همه مهمتر اینکه وقتی در زیر زمین سقف از گونی / دیوار از گونی / زن از گونی / شعر از گونی/          دیگرگونی

من هم جای تو باشم صفر می دهم به این همه مزخرفات نمی دانم از کجا آمده

به این همه نوشته های بی کارنامه

این حرف را سیاسی نمی زنم اما " کارنامه بی کارنامه "

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد