::KORNAMEH::

کور شدیم از بس خواندیم و لال شدیم از بس اثر نکرد ( کورنامه )

::KORNAMEH::

کور شدیم از بس خواندیم و لال شدیم از بس اثر نکرد ( کورنامه )

پرت شد به سمت دیوار

و آنقدر مرد که هیچ حرفی را به یاد نمی آورد

بالای تمام عکس های یادگاریش هاله ای سفید حک شد

و مثل روز اول هیچ کس را نمی شناخت

چشم هایش سفید شده بود

و صدایش می رفت که در خاطره ای جاری شود

می خواست حرفی بزندکه

یک هو تمام بدنش لرزید و مرد !

شاید خدا تولدش را در یک پیام کوتاه تبریک گفته بود . 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نهاله سه‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 http://firedream.blogsky.com

سلام
بسیار زیبا بود




شاید هم فقط سایه ی خدا بود که روی دیوار اتاق حک شده بود!!!

افشین شنبه 17 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 23:10

بسیار حال کردم
من زیاد اهل شعر خوندن نیستم
اما از خوندن این چند خط شعر اونم چند بار بسیار لذت بردم
مطمئنم به یه جایی تو شعر می رسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد