::KORNAMEH::

کور شدیم از بس خواندیم و لال شدیم از بس اثر نکرد ( کورنامه )

::KORNAMEH::

کور شدیم از بس خواندیم و لال شدیم از بس اثر نکرد ( کورنامه )

تقدیم به حسین پناهی ( به مناسبت سالروز وفات شاعر )

نامت را در گوش باد زمزمه کردم
حالا تمام آسمان پر از عطر نگاهیست که تنها خون سرد را پالایش می دهد
مگر تو چقدر تنهایی
یا من چقدر شاعرم؟

زندگی

کوچک تر که بودم پدرم می گفت : زندگی همین یک تکه نانیست که من برای آن خون پدرم را ریخته ام

بزرگتر که شدم فهمیدم زندگی همین یک تکه نانیست که من برای آن خون پدرم را ریخته ام

گلدان

۱-

از همان روزی که گلدان دیگر گل نداد

تو خوب می دانستی چه کسی گل را از شاخه چیده است

من خر بودم که به انتظار شکوفه دوباره نشستم

آقای شاعر شماهم دروغ گفته بودی

گلدان منفجر نشد و مرد را با همان مهتابی و پلکان چوبی و دمپایی به هیچ ناکجا آبادی پرت نکرد

۲-

حق با شماست

اعتماد نباید کرد

همیشه در این کلمات چیزی هست

که ما را به اشتباه می اندازد

تکه های بولد شده به نقل از شعر « گلوله کاموا » کتاب زن /تاریکی / کلما ت نوشته حافظ موسوی آمده اند

۹ گروگان گیر

نمی دانم چرا همیشه یکی دو تا کم می آورم

بدترین گروگان گیر هاست 9

بن لادن

 بیست و هفت سال از جوانی نکرده ام می گذرد

این 9 گروگان گیر لعنتی اما با ریش بلند با لبه های ریش ریش زرد رنگ دست ازسرم بر نمی دارد

از جدم آدم     که البته روزی آدم بود  می پرسم

می گویدهک شدی پسر آنتی اسپای نصب کن

حوا     که هر چه ادکلن انگلیسی می زندباز  بوی تند سرب و دود وبنزین اش خفه ام می کند چشم هایش را گرد می کند و می گوید کار خود حرامزاده اش است

بیهوده آمدم این همه راه را

بر می گردم در ادامه بیست و هفت سال جوانی نکرده ام

شما بگوید آقا

تاکی باید هشتم گروی نهم باشد

این گروگان سیاسی کی آزاد می شود ؟

 

 

کارنامه بی کارنامه

خدا را چه دیدی

شاید با آفتاب امروز ما هم شاعر شده باشیم

فکرکن...

اصلا اینطوری خیلی هم بهتر است

لباس شاعری به چه کار ما می آید آقا / خانم

دفترچه قسط هایم آن قدر زیاد شده که اگر پشت هر صفحه یک شعر بنویسم از نیما و یوشیج و نیما یوشیج یک سرو گردن سر تر باشم

پدر شعر قسط فارسی

فکر کن...

کمی مرگ کم دارم و یک عینک ته استکانی با فریم قهوه ای سوخته ی سوخته ی سوختی و سوختم و سوخت

سوخت!

حرف سیاسی زدم انگار!

شاید کف دستهایم احساس خارش می کند یا شکمم زیادی سیر شده یا از زندگی سیر شده ام یا از تو سیر شده ام یا اصلا شاید «سیر» شده ام

سیر هم فواید زیادی دارد

 از همه مهمتر اینکه وقتی در زیر زمین سقف از گونی / دیوار از گونی / زن از گونی / شعر از گونی/          دیگرگونی

من هم جای تو باشم صفر می دهم به این همه مزخرفات نمی دانم از کجا آمده

به این همه نوشته های بی کارنامه

این حرف را سیاسی نمی زنم اما " کارنامه بی کارنامه "